گزارش خطا در معنی کلمه 'accountant'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حسابدار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ذی‌ حساب‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. certified, chartered | professional, qualified | trainee | retired | independent, self-employed | company | chief We talked to the company's chief accountant. | management | investigating, reporting the investigating accountant's reportPROFESSIONAL (for verbs)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :