گزارش خطا در معنی کلمه 'rapport'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: توافق‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مناسبت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دلبستگی

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نسبت‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: سازگاری‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: رابطه‌ی دوستانه

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: ارتباط

واژگان شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: ربط‌

شبکه مترجمین ایران

9 روان شناسی و مشاوره:: همگام‌سازی(رابطه دوستی)

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. close, easy, good, great, tremendous | personal | instant VERB + RAPPORT build, develop, establish | enjoy, have | feel PREP. ~ between She felt an instant rapport between them | ~ with He had enjoyed a personal rapport with the former president.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :