گزارش خطا در معنی کلمه 'bellow'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: صدای‌ گاو كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: کشویی

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: صدای‌ شبیه‌ نعره‌ كردن‌ (مثل‌ گاو)

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great, loud | angry VERB + BELLOW give, let out She gave a great bellow of laughter. | hear PREP. with a ~ He woke with a bellow of rage. | ~ of PHRASES a bellow of laughter, a bellow of rageSOUND

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb shout: He would bellow out the commands to the troops. noun loud noise: When she fell we heard her bellow.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :