گزارش خطا در معنی کلمه 'rattle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تغ‌ تغ‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وراجی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تلق‌ تلق‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خر خر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: rattle sth off [ M ] informal to say or read aloud very quickly a list of names or things, or something you have learned

Cambridge-Phrasal Verbs

2 general:: rattle on/away informal to talk for a long time, especially about things that are not important • She was on the phone for hours last night, just rattling on to her friends.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :