گزارش خطا در معنی کلمه 'real'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: واقعی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: حقیقی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: راستین‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: غیر مصنوعی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ط‌بیعی‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: موجود

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. genuine: She was wearing a real diamond. adj. basic: The real problem is poverty.

Simple Definitions

2 general:: In addition to the idiom beginning with REAL, Also see FOR REAL; GET REAL.

American Heritage Idioms

3 general::   adj. serious VERBS be | become ADV. all too, very Her suffering was all too real. the very real danger of war genuine VERBS be, look, seem ADV. enough The pearls looked real enough.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :