گزارش خطا در معنی کلمه 'recall'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کامپیوتر و شبکه:: recall

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 کامپیوتر و شبکه:: فراخوانی مجدد

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بیاد اوردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: یادآوری

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: فراخواندن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: به یاد آوردن

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: معزول‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

8 :: بازخوانی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb remember: I recall you said I could go. verb call back: We'll recall all the cars for repairs.

Simple Definitions

2 general::   verb ADV. clearly, distinctly, vividly, well I well recall walking the five miles to school every morning. | dimly, vaguely | correctly If I recall correctly, he lives in Luton. | easily She could easily recall the smell of the orange groves. | suddenly | fondly | still Becky could still recall that first meeting clearly. VERB + RECALL seem to I seem to recall that she said she was going away. | be able to, can/could (barely), can't/couldn't (quite) | try to

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: see BEYOND RECALL.

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :