گزارش خطا در معنی کلمه 'redemption'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 حسابداری و مالی:: بازخرید

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: باز خرید

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: خریداری‌ و ازاد سازی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: رستگاری‌

شبکه مترجمین ایران

5 معارف اسلامی و الهیات:: رستگاری - بازخرید

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun being saved from the power of evil VERB + REDEMPTION be in need of, need She believes that humanity is in need of redemption. PREP. beyond ~ After another incident at the weekend, the club's reputation for violence is beyond redemption. | ~ from redemption from evil repayment of money invested/borrowed ADJ. early There is a fee for early redemption. | capital, loan, share REDEMPTION + NOUN date | price, value, yield PREP. on ~ A charge is payable on redemption.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :