گزارش خطا در معنی کلمه 'refreshing'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تازه‌كننده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: خستگی‌ گیر

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: نیرو بخش‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be | find sth ADV. extremely, highly, really, very, wonderfully The water was cold and wonderfully refreshing. | quite

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :