گزارش خطا در معنی کلمه 'rehabilitation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بهسازی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: توانبخشی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: احیا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نوتوانی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: احیای‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: نوسازی‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: تجدید اسكان‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: مقاوم‌سازی

شبکه مترجمین ایران

9 حقوق:: بازپروری

واژگان شبکه مترجمین ایران

10 :: توانبخشی

واژگان شبکه مترجمین ایران

11 :: بازتوانی/توانبخشی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. economic, physical, psychiatric, social REHABILITATION + NOUN centre, unit a drug rehabilitation centre | services | plan, period, process, programme, scheme

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun to restore to good health or useful life: She needed some rehabilitation after the accident.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :