گزارش خطا در معنی کلمه 'rejoicing'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: وجد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شادی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. great, much | general, popular PREP. amid/amidst ~ The bridge was completed in 1811 amidst much rejoicing. | ~ at general rejoicing at the team's victory PHRASES a cause for rejoicing She had a personal cause for rejoicing. | an occasion for rejoicing Finding a job should have been an occasion for rejoicing. | scenes of rejoicing There were scenes of rejoicing at the news.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :