گزارش خطا در معنی کلمه 'relapse'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عود

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: برگشت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مرتد

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بحال‌ نخستین‌ برگشتن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: عودت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. acute VERB + RELAPSE suffer | cause, trigger A wide range of emotionally stressful events may trigger a relapse. | prevent RELAPSE + VERB occur PREP. in ~ Even in relapse there will be times when the patient's general condition improves. PHRASES a risk of relapse

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :