گزارش خطا در معنی کلمه 'benumb'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
2
عمومی::
بی قدرت كردن
شبکه مترجمین ایران
3
عمومی::
كشتن (قدرت فكر و ارزو و
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
verb to make inactive, dull: Cold can benumb the pain of a serious injury.
Simple Definitions