گزارش خطا در معنی کلمه 'reliability'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 حسابداری و مالی:: قابلیت اتکا

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 حسابداری و مالی:: اعتمادپذیری

شبکه مترجمین ایران

3 کامپیوتر و شبکه:: قابلیت اطمینان

واژگان شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: قابلیت‌ اط‌مینان‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قابلیت اعتماد

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: تکرارپذیری

واژگان شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: اعتبار

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: پایایی

واژگان شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: قابلیت‌ اعتماد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. greater/greatest, high | poor | absolute | improved, increased | statistical QUANT. degree, level VERB + RELIABILITY ensure Changes in design will ensure the quality and reliability of the printer. | improve, increase | reduce | assess, evaluate, judge It is important to assess the reliability of the data. | measure The reliability of the statistical estimates can be measured. RELIABILITY + VERB improve, increase RELIABILITY + NOUN problem

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :