گزارش خطا در معنی کلمه 'relieve someone of'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

english

1 general:: 1. Take something away from someone, rob someone of something, as in The pickpocket relieved Dean of his wallet. 2. Take away a burden or responsibility, as in The doorman relieved her of her packages, or He was relieved of all his duties. [Early 1800s]

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :