گزارش خطا در معنی کلمه 'relish'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ذوق‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اشتها

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ذائقه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مزه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ط‌عم‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: چاشنی‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: رغبت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. positively, really | not particularly He did not particularly relish the prospect of a meeting with his boss. | rather | clearly, obviously | secretly She secretly relished the thought of being alone with him. VERB + RELISH appear to, seem to

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb like or enjoy enthusiastically: I relish the chance to defend myself. noun spicy chopped pickles: We always put relish on our hamburgers.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :