گزارش خطا در معنی کلمه 'bequest'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: تركه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: میراث‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ارثی‌ كه‌ بنا بوصیت‌ رسیده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. generous, large, substantial The library has received a generous bequest from a local businessman. | small | charitable VERB + BEQUEST leave (sb), make (sb) In his will he made a substantial bequest to his wife. | receive PREP. by ~ The picture was acquired by bequest in 1921. | ~ from a bequest from the late Jack Dawkins | ~ to

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :