گزارش خطا در معنی کلمه 'beside'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دریك‌ ط‌رف‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ازط‌رف‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: باضافه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دركنار

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بعلاوه‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: نزدیك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: prep. next to: He was sitting beside the stream.

Simple Definitions

2 general:: Phrase(s): beside oneself (with something) Fig. in an extreme state of some emotion. • I was beside myself with joy. • Sarah could not speak. She was beside herself with anger.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :