گزارش خطا در معنی کلمه 'reservoir'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 محیط زیست و منابع طبیعی:: مخزن آب

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مخزن‌ اب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اب‌ انبار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مخزن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ذخیره‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: مخازن

واژگان شبکه مترجمین ایران

7 مهندسی صنایع:: مخزن

واژگان شبکه مترجمین ایران

8 ورزش و تربیت بدنی:: مخزن, مخزن یا حوضچه آب آشامیدنی

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: noun dam: The reservoir was full of water

Simple Definitions

2 general::   noun where water is stored ADJ. natural | artificial, man-made | underground PREP. in a/the ~ amount of sth that can be used ADJ. huge, vast VERB + RESERVOIR tap (into) PREP. ~ of tapping into the vast reservoir of information available on the Internet

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :