گزارش خطا در معنی کلمه 'reside'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اقامت‌ داشتن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مستقر بودن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مسكن‌ داشتن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مقیم‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: reside in sth/sb If a power or quality resides in someone or something, they have that power or quality • The power to sack employees resides in the Board of Directors.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :