گزارش خطا در معنی کلمه 'resistant'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پایدار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مقاوم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | become ADV. extraordinarily, extremely, highly, particularly, remarkably, very | quite, relatively PREP. to a metal that is highly resistant to corrosion

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :