گزارش خطا در معنی کلمه 'retarded'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عقب‌ افتاده‌ (از لحاظ‌ هوش‌ و رشد بدنی‌)

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, look ADV. severely Many of the children are severely retarded. | slightly | educationally, emotionally, mentally a mentally retarded child

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :