گزارش خطا در معنی کلمه 'rig'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: با

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اماده‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بادگل‌ و بادبان‌ اراستن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مجهز كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 ورزش و تربیت بدنی:: ریسه, ریسه ریسه در لغت به معنی دنبال هم کردن وسایلی با کمک نخ است، مثل ریسه مروارید اما در کار ماهیگیری به معنی سرهم کردن قلاب و وزنه و هرزه گرد و شناور و حلقه و ....به صورت جدا با نخی متفاوت از نخ اصلی چرخ ماهیگیری است که برای روش انتخاب شده برای ماهیگیری کار آیی دارد.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: rig sth up [ M ] to quickly make a piece of equipment from any materials you can find • I rigged up a temporary radio aerial from a coat hanger.

Cambridge-Phrasal Verbs

2 general:: verb manipulate dishonestly: We thought they might rig the election. noun gear set up for special purpose: He worked hard to improve his fishing rig.

Simple Definitions

3 general:: rig sb out [ M ] informal to put a particular type of clothing on someone • [ R ]: We rigged ourselves out in tracksuits and running shoes for the race.

Cambridge-Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :