گزارش خطا در معنی کلمه 'risky'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پر مخاط‌ره‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ریسك‌ دار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, look, prove, seem, sound | consider sth ADV. decidedly, extremely, highly, very It all sounds decidedly risky to me. | increasingly | a bit, a little, quite, rather, somewhat | inherently All business activities are inherently risky. | potentially | politically

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :