گزارش خطا در معنی کلمه 'roadblock'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: وسیله‌ انسداد جاده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. army, police VERB + ROADBLOCK erect, set up Police have set up a roadblock on the road to London. | remove PREP. at a/the ~ They were stopped at a roadblock leaving the city. | through a/the ~ The truck drove through the roadblock at 100 mph.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :