گزارش خطا در معنی کلمه 'roast'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کشاورزی:: گوشت کبابی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كباب‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بریان‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: برشته کردن

واژگان شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: برشته‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: برشتن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb broiled: We roasted the rabbit to eat.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :