گزارش خطا در معنی کلمه 'robe'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پوشش‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: لباس‌ بلند و گشاد

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جامه‌ بلند زنانه‌

شبکه مترجمین ایران

4 تاریخ:: ردا

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun cloak: The monk wore a long robe.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. long | loose, voluminous | flowing a ghostly figure in flowing robes of white | rich The emperor was clad in a rich robe encrusted with jewels. | embroidered | ceremonial, christening, coronation (often with robes) VERB + ROBE slip on PREP. in a/the ~ an old man swathed in robesCLOTHES

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :