گزارش خطا در معنی کلمه 'rumble'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: صدای‌ ریز و سنگین‌ دراوردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: چیز پرسر و صدا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: غریدن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. deep, low | dull | distant | ominous VERB + RUMBLE give, let out | hear PREP. with a ~ The door slid shut with a rumble. | ~ of PHRASES the rumble of thunder We could hear the distant rumble of thunder.SOUND

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb make a deep, long rolling sound: The engine began to rumble soon after that.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :