گزارش خطا در معنی کلمه 'rural'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: رعیتی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: روستایی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. extremely, overwhelmingly, truly, very At the end of the 17th century England was still overwhelmingly rural. | completely | largely, mainly, predominantly | semi-the ideal of suburban or semi-rural living | quite | essentially | pleasantly

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. countryside: We live in a rural area.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :