گزارش خطا در معنی کلمه 'sanctuary'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جایگاه‌ مقدس‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بستگاه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حرم‌ مط‌هر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: مخفیگاه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پناهگاه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + SANCTUARY seek Thousands of refugees have sought sanctuary in neighbouring countries. | take In former times, criminals could take sanctuary inside a church. | give sb, offer (sb) PREP. ~ from It had been built as a sanctuary from World War II bombs.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun safe haven: The land became a bird sanctuary.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :