گزارش خطا در معنی کلمه 'saunter'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ولگردی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پرسه‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: گردش‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. casually, slowly | along, back, in, out, over She sauntered in fifteen minutes late. PREP. along, into, out of, through, etc. He sauntered casually through the door. PHRASES come sauntering He came sauntering over to meet us.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :