گزارش خطا در معنی کلمه 'save breath'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: آب در هاون نکوب!

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): save one’s breath Fig. to refrain from talking, explaining, or arguing. • There is no sense in trying to convince her. Save your breath. • Tell her to save her breath. He won’t listen to her.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :