گزارش خطا در معنی کلمه 'scaffolding'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چوب‌ بست‌ سازی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سكوب‌ بندی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: داربست‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun QUANT. piece VERB + SCAFFOLDING erect, put up | remove, take down | climb (up) SCAFFOLDING + NOUN pole PREP. on the ~ There are several builders working on the scaffolding.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :