گزارش خطا در معنی کلمه 'scapegoat'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كسی‌ را

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سپر بلا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: (م‌م‌) بز ط‌لیعه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: كسیكه‌ قربانی‌ دیگران‌ شود

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. convenient, easy VERB + SCAPEGOAT make sb, use sb as He has been made a scapegoat for the company's failures. PREP. ~ for They are being made the scapegoats for all the ills of society.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :