گزارش خطا در معنی کلمه 'scarf'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: حمایل‌ ابریشمی‌ وامثال‌ ان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شال‌ گردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: شال‌ گردن‌ بستن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. long | chiffon, silk, woollen | college, football VERB + SCARF wind around sth, wrap around sth He wrapped his scarf around his neck. | knot, tie She had a scarf tied over her head. | unwind SCARF + VERB cover sth Her hair was covered by a silk scarf.CLOTHES

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun cloth strip: She wore a scarf around her neck.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :