گزارش خطا در معنی کلمه 'scarlet'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سرخ‌ شدگی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سرخ‌ جامه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پارچه‌ مخمل‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: قرمز مایل‌ به‌ زرد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. bright red in colour ADJ. bright, brilliant, flaming, vividCOLOUR red in the face VERBS be | become, blush, flush, go, turn ADV. absolutely He had gone absolutely scarlet with embarrassment. ADJ. bright She flushed bright scarlet. PREP. with

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. red: She wore a scarlet dress.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :