گزارش خطا در معنی کلمه 'scatter'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
5
عمومی::
پراكنده وپریشان
شبکه مترجمین ایران
6
عمومی::
ازهم جدا كردن
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
verb dispersed: They scattered when we came. verb cast: He scattered the corn for the birds.
Simple Definitions