گزارش خطا در معنی کلمه 'scented'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خوشبو

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: عط‌ر زده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: معط‌ر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be ADV. heavily, highly, powerfully, richly, strongly richly scented flowers | delicately, lightly the delicately scented writing paper | beautifully, sweetly PREP. with The air was scented with the smell of pines.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :