گزارش خطا در معنی کلمه 'sceptical'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 هنر:: تردیدگرا -دیرباور

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شكاك‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

3 عمومی:: كم‌باور

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

4 عمومی:: ایراد گیر

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

5 عمومی:: منكر رسیدن‌بعلم‌یقین‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   adj. VERBS be, look, remain | become ADV. deeply, extremely, highly, very | increasingly | fairly, mildly, rather, slightly, somewhat in a mildly sceptical tone of voice | openly They remained openly sceptical about her promises of improvement. PREP. about He is deeply sceptical about the value of teaching poetry. | as to Many were sceptical as to whether the plan would succeed. | of They are highly sceptical of political leaders.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :