گزارش خطا در معنی کلمه 'scorch'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
2
عمومی::
بطور سطحی سوختن
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
verb burnt: The coat was scorched by the fire.
Simple Definitions
2
general::
verb burn superficially so as to discolor: The flames had scorched the walls of the house.
Simple Definitions