گزارش خطا در معنی کلمه 'scour'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پاك‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تط‌هیر كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: شستن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: صابون‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: آبشستگی

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: صیقلی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: scour sth out [ M ] to make a hole by a movement that is repeated continuously over a long period of time • The fast-moving water had scoured out a channel in the rock.

Cambridge-Phrasal Verbs

2 general:: verb to clean or wash by scrubbing vigorously: The maid scoured the dirty kitchen. verb clear by flushing: They scoured the pipes before using them.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
لطفا صبر کنید
کد امنیتی بالا را وارد کنید :