گزارش خطا در معنی کلمه 'scuffle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نزاع‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: كشمكش‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دست‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: غوغا

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: جنجال‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: زد و خورد

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: كشمكش‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: مشاجره‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. brief | minor VERB + SCUFFLE be involved in SCUFFLE + VERB break out A scuffle broke out among people in the crowd. PREP. in a/the ~ He was injured in a scuffle at the football match. | ~ between a scuffle between rival gangs | ~ with He was involved in a scuffle with photographers.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :