گزارش خطا در معنی کلمه 'self control'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: قوه‌ خودداری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مسك‌ نفس‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: كف‌ نفس‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خودداری‌

شبکه مترجمین ایران

5 :: خودکنترلی

واژگان شبکه مترجمین ایران

6 روان شناسی و مشاوره:: خود کنترلی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + SELF-CONTROL have | lose | regain | keep She struggled to keep her self-control. | exercise, show You should try exercising a little self-control! | take It took all the self-control he had not to lose his temper. | learn SELF-CONTROL + VERB snap PHRASES a lack/loss of self-control

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :