گزارش خطا در معنی کلمه 'senator'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: عضو مجلس‌ سنا

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نماینده‌ مجلس‌ سنا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: سناتور

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun legislator: The Senator won election last year.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. American, US | Democratic, Republican | former the former US Senator, James Hurley VERB + SENATOR elect, elect sb (as)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :