گزارش خطا در معنی کلمه 'seniority'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سنوات

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ارشدیت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اولویت‌دار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + SENIORITY attain, gain PREP. by ~ Promotion in the job was by seniority. PHRASES in order of seniority, a level of seniority, next in seniority On the death of the captain, the officer next in seniority assumed command.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :