گزارش خطا در معنی کلمه 'biography'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: زندگینامه

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تذکره

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تذكره‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تاریخچه‌ زندگی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: بیوگرافی

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: زیستنامه

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: بیوگرافی‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: زندگی‌نامه

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: زیستنامه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. authorized, official | unauthorized, unofficial | brief, potted The book gives potted biographies of all the major painters. VERB + BIOGRAPHY work on, write | publish | read PREP. ~ by a biography by Antonia Fraser | ~ of a biography of the prime minister

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun an account of the life of an individual: We watched a biography on the inventor of television.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :