گزارش خطا در معنی کلمه 'sergeant'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: (sarge) گروهبان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: گروهبان

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مامور اجرا

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: (serjeant)(نظ‌) گروهبان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun enlisted rank: The sergeant led his men into battle.

Simple Definitions

2 general::   noun officer of low rank in the army/air force ADJ. flight, platoonRANK officer in the police ADJ. police | detective Detective Sergeant Peter Wiles | desk, duty, station Visitors to the police station should report to the station sergeant. PHRASES the rank of sergeant

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :