گزارش خطا در معنی کلمه 'settler'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ماندگار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مهاجر تازه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ماندگر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خوش‌ نشین‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مقیم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. early, first, original SETTLER + VERB move in/into sth When the first settlers moved into the area they faced immense hardships. | establish, found French settlers founded New Orleans. PREP. ~ from settlers from France | ~ in Dutch settlers in Cape Town

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :