گزارش خطا در معنی کلمه 'sexual intercourse'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: امیزش‌ جنسی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جفت‌ گیری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: مقاربت‌ جنسی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جماع‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. full | consensual | non-consensual, unlawful | unprotected VERB + SEXUAL INTERCOURSE engage in, have | consent to | submit to | refuse | obtain, procure the crime of obtaining sexual intercourse by threat SEXUAL INTERCOURSE + VERB occur, take place Rape is committed where sexual intercourse takes place without consent. PREP. during ~ | ~ with She denied having had sexual intercourse with him. PHRASES an act of sexual intercourse

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :