گزارش خطا در معنی کلمه 'shaft'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کشاورزی:: بخشی از پر که دندانه های ریز به ان متصل می گردد

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 عمومی:: میله‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: محور

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: چوب‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: سابقه‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: استوانه‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: قلم‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: دسته‌

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: چوبه‌

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: بدنه‌

شبکه مترجمین ایران

11 ورزش و تربیت بدنی:: چوب ماهیگیری, چوب ماهیگیری ساده نی ساقه یا تنه چوب ماهیگیری در صنعت ساخت چوب های ماهیگیری هر 3 اصطلاح یک معنی را می‌دهد.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

12 ورزش و تربیت بدنی:: محور, محور

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general::   noun ADJ. deep | vertical | lift, mine (also mineshaft) A fire broke out in the main lift shaft. | air, ventilation VERB + SHAFT bore, drill, sink PREP. down a/the ~ The body had been thrown down a disused mineshaft. | in/into a/the ~, through a/the ~ The workers go down to the tunnels through a vertical shaft sunk from the top of the cliff. PHRASES the bottom/top of a shaft They lowered him down to the bottom of the deep shaft.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun power train: The shaft was turning slowly. noun cavity: The mine shaft was deserted.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :