گزارش خطا در معنی کلمه 'shampoo'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: سرشویه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شامپو

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: باشامپو یا سرشوی‌ شستشو دادن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سرشوی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun hair soap: She washed her hair with shampoo. verb wash: He will shampoo his hair tonight.

Simple Definitions

2 general::   noun liquid soap for washing hair ADJ. anti-dandruff, baby, frequent-use, gentle, mild, moisturizing, revitalizing VERB + SHAMPOO use, wash your hair with PREP. ~ for a shampoo for greasy hair PHRASES shampoo and conditioner act of washing hair VERB + SHAMPOO give sb/sth | have PHRASES a shampoo and set I'll have a shampoo and set, please.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :